
▪️و در نهایت، گویی علم تنها معیار برای درستی هر چیزی است، تا حدی کە بەعنوان دستاویزی برای اثبات عدم وجود خدا بەکار میرود!!!
اما در حقیقت لازم است علم هم آزمودە شود تا ببینیم آیا زیر سایهٔ علم، پاسخ تمام پرسشهایمان را مییابیم، یا خیر؟ آیا علم مورد ظلم واقع نشدە کە تبدیل بە یک هیولا شدە است و از هر موضوع دیگری بیشتر مورد بحث است؟
🔸 علم منهجی است کە بە مشاهدات، پشتگرم است، علم نمیتواند چیزهایی را بە اثبات برساند کە قابل توضیحدادن نیستند. علم دارای چارچوبهای زیادی است، پرسشهای بسیاری وجود دارد کە علم پاسخگوی آنها نیست.
منبعی دیگر از شناخت، «معرفتشناسی_اپستیمولوژی» است کە علم پاسخی برایش ندارد؛ درحالی کە جزو منابع اساسی و لازم جهت شناخت است کە مجال گریز و شانەخالیکردن از پاسخ در این حوزه وجود ندارد. علم، تلاش انسان برای فهمیدن چگونگی عملکرد جهان مادی است، بهعبارتی، هدف علم مهیاساختن توضیحاتی است کە با فرضیەهای تجربی همراە هستند.
تعدادی از آن زمینەهایی کە علم نمیتواند پاسخگوی آنها باشد، عبارتاند از:
🔺علم نمیتواند بە سؤالات دشوار در مورد وجود پاسخ دهد.
🔺علم بە کلمات پرسشی «چیست» و «چگونە» پاسخ میدهد؛ اما هرگز نمیتواند پاسخگوی کلمهٔ پرسشی «چرا» باشد.
🔺علم محدود بە تجربە و مشاهدە است، علم عمق شخصیت را درنمییابد.
🔺علم از لحاظ رفتاری ناسویدار است.
🔺علم نمیتواند واقعیتهای حتمی را اثبات کند.
🔺علم نمیتواند عقل را شرح دهد.
🔺علم نمیتواند هدف انسان از هستی را مشخص سازد. ریچارد داوکینز میگوید: «اینکە بپرسی من چرا وجود دارم، سؤالی بیمعناست!!!»
🔺علم تنها میتواند دنیای مادی را توضیح دهد، هیچوقت نمیتوان با قوانین فیزیک، گرەهای متافیزیک را باز کرد.
إن شاء اللّه در قسمت بعدی، به رفتارشناسی الحاد میپردازیم.