![سلسلهی دعوت پیامبر(صلی اللّه علیه وسلم) [بخش اول]](https://www.no-atheism.net/wp-content/uploads/2020/11/photo_2020-12-04_20-01-02.jpg)
با مطالعهی سیرهی پیامبر گرامی (صلی الله علیه وسلم) به این حقیقت پی میبریم که اساسِ دعوت و تبلیغ دین مبین اسلام توسط آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) دو امر بسیار مهم بوده است:
▪️نخست: «پرستش خدای یکتا و دوری از بتها و خرافهگرایی.»
▪️دوم: «دعوت به اخلاق حسنه و دوریکردن از ظلم و ستم به همنوع»
هنگامی که سران قریش تصمیم گرفتند با پیامبراکرم (صلی الله علیه وسلم) بحث و گفتگو کنند تا شاید بتوانند آنحضرت را از تبلیغ و دعوت به این دو هدف اساسی منصرف کنند، پیشنهادهای متعددی را – که غالباً جنبههای مالی و مناصب اجتماعی داشت – را بر پیامبراکرم (صلوات الله علیه وسلم) عرضه میکردند، لیکن آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) با قاطعیت تمام، آن پیشنهادها را رد میکردند و در جواب میفرمودند:
«به آنچه گفتید احساسی ندارم و نیامدهام ثروتى از شما بگيرم و نمىخواهم شخصيتى [بالادستی] در ميان شما كسب كنم و سلطنت بر شما را نمىجويم، بلكه خداوند من را به رسالت به سوى شما فرستاده و كتابى بر من نازل كرده و به من دستور داده است تا شما را بشارت و انذار دهم. من نيز به این كار اقدام كردهام و رسالت خويش را به شما ابلاغ كردم و شما را پند دادم، پس اگر از من پذيرفتيد سعادت دنيا و آخرت از آن شما است و اگر نپذيرفتيد، من در برابر شما صبر میكنم تا خداوند ميان من و شما حكم كند.» [۱]
سخنان جعفربنابیطالب (رضی الله عنه) در پیشگاه پادشاه حبشه، نجاشی (رضی الله عنه)، مفادِ دعوت و تبلیغ رسالت پیامبراکرم (صلی الله علیه وسلم) را برایمان بیشتر تبیین میکند، آنگاه که جعفربنابیطالب (رضی الله عنه) خطاب به پادشاه مذکور فرمود:
«پادشاها! ما مردمى بوديم كه به وضع زمان جاهليت زندگى میكرديم، بتها را میپرستيديم، گوشت مُردار میخورديم، كارهاى ناپسند انجام میداديم، صله ارحام نداشتیم، همسايگان را آزار میدادیم، قدرتمندانِ ما به ضعیفان و بیچارگان زورگوئى میكردند. وضعیت ما اینگونه بود تا اينكه خداوند، پيامبرى را از ميان ما مبعوث کرد، فردی كه ما نسب، درستی، امانت و پاكدامنى او را میشناختیم. اين پيامبر، ما را به سوى خداى یکتا و به عبادت و يگانگى او دعوت کرد و به ما فرمود: «دست بردارید از عبادت و پرستش بتهاى سنگى و آنچه پدرانمان مىپرستیدند و به راستگویى، امانتدارى و صله رحم، و نيكى به همسايه و اجتناب از محرمات و ممانعت از خونريزى و قتل دستور فرمود، و از فحشاء و سخنان باطل و خوردن اموال يتيمان و متهمساختن زنان پاكدامن نهی فرمود، به ما دستور داد خداى یکتا را عبادت کنیم و چيزى را شريک او قرار ندهيم، ما را به نماز، زكات و روزه دستور فرمود – پس دستورات اسلام را یکی پس از دیگری شمارش نمود – پس ما او را تصديق كردهایم و به او ايمان آوردهايم و او را در آنچه از جانب خدا آورده بود، تبعیت و پیروی كردهايم.
خداى یکتا را عبادت كرديم و چیزی را با او شریک قرار ندادیم، آنچه را که بر ما حرام کرده، بر خود حرام و آنچه را که بر ما حلال کرده، بر خود حلال کردیم. قوممان (قریش) بر ما دشمنی کردند و ما را آزار و شكنجه دادند و ما را از پيروى اين دين ممانعت کردند تا دوباره ما را از عبادت خداوند متعال به عبادت بتها بازگردانند و كارهاى زشت و ناپسندی را كه پيش از آن حلال میدانستيم، انجام دهیم. چون ما با قهر و ظلم و سختگيرى ایشان مواجه شديم و مانع ما از انجام دستورات دينى میشوند، به سرزمین شما آمديم و فقط شما را انتخاب کردیم و به عدالت شما پناهنده شديم به این اميد كه در جوارِ عدل شما، كسى به ما ستم نكند، ای پادشاه!» [۲]
تهیه شده در: «رد شبهات ملحدین»
📚پینوشتها:
[۱] السيرة النبوية لابن هشام، ج۱، ص۲۹۵؛ الروض الأنف، السهيلی، ج۳، ص۶۳؛ عيون الأثر لابن سید الناس، ج۱، ص۱۲۶؛ همچنین بنگرید به: (الصحيِح من أحاديث السّيرة النبوية، الصویانی، ص۱۱۵؛ الموسوعة فی صحيح السيرة النبوية، محمد إلياس الفالوذة، ص۴۱۳).
[۲] مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۳ ح۱۷۴۰؛ صحيح ابن خزيمة، ج۴، ص۱۳ ح۲۲۶۰؛ حلية الأولياء لأبی نعيم الأصبهانی، ج۱، ص۱۱۵؛ همچنین بنگرید به: (صحيح السيرة النبوية، الألبانی، ص۱۷۴؛ الموسوعة فی صحيح السيرة النبوية، محمد إلياس الفالوذة، ص۳۴۲؛ الجامع الصحيح للسيرة النبوية، سعد المرصفی، ج۴، ص۱۲۷۱).